گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

سی و یکم مردادماه هزار و چهارصد و سه

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ

دقیقا پنج ماه گذشت از خانه نشینی من و درس خوندن برای امتحان بورد...چند روز دیگه برای بار هزارم امتحان میدم...هزارمین کنکور...هزارساله که روز پزشک رو بهم تبریک میگن و هیچکدوم از اون هزارسال در واقع پزشک نبودم...

به امید اینکه هزار و یکمین تبریک را در اون شرایطی که مدنظرم هست بگیرم...در اون شرایطی که میدونم برام بهتره...

۰۳/۰۵/۳۱
life around me