ای بهت سنگین پس از دیدار
يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ب.ظ
ای ابر در شلوار کز کرده
جا رختی خاموش بر دیوار
ای ماریای روسی دلتنگ
ای بهت سنگین پس از دیدار
~علیرضا آذر
۹۹/۰۶/۳۰
پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!
................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۳)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱)
- اسفند ۱۴۰۲ (۲)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- تیر ۱۴۰۱ (۲)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۲)
- فروردين ۱۴۰۱ (۲)
- اسفند ۱۴۰۰ (۳)
- بهمن ۱۴۰۰ (۳)
- آذر ۱۴۰۰ (۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۳)
- مهر ۱۴۰۰ (۱)
- شهریور ۱۴۰۰ (۳)
- مرداد ۱۴۰۰ (۳)
- تیر ۱۴۰۰ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱)
- فروردين ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۳)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲)
- دی ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۲)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۳)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۸)
- تیر ۱۳۹۹ (۷)
- خرداد ۱۳۹۹ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۷)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۰)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۱)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱)