گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

طبیعت بکر زنان زیباپوش

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ

در جواب مردی که پرسیده بود"بهتون نمیاد اینجایی باشین؟" گفته بودم "پزشک جدیدم".مرد خندیده و گفته بود "جای خوبی رو انتخاب کردین...اینجا امن و امانه" و اشاره کرده بود به دو دختر لاغر اندامی که وسط سبزی چرک نخلستان گم میشدن و گفته بود "این دخترا رو میبینی مثل حوری بهشتی وسط نخلستون ها میچرخن؟هیچکس باهاشون کاری نداره ,اینا با پسرا کار دارن ولی پسرا با اینا کار ندارن"...دوتایی خندیده بودیم...

دید زدن زن های این حوالی از تفریحات ناسالمی هست که اینجا دارم...زن هایی به غایت زیبا,خوش اندام با موهایی بلند و تیره که طبق رسم و رسومات قدیمی روی شونه ها بازشون میذارن...با پیراهن های خوش رنگ,راسته و بلند که خاص همینجاست...با دست های حنا گذاشته و صندل های قشنگ...

دیدن این همه زیبایی برای من مثل پیدا کردن جزیره ای بکر در نقطه ی انتهایی دنیاست که هنوز دست بشر بهش نرسیده...جزیره ی زنهایی با شال های نازک که سیاهی موها رو نمیپوشونه و انگار انقدر خوشبخت بودن که نه حجاب زوری اسلام و جبر گشت ارشاد,و نه فرهنگ بدسلیقه ی غرب بهشون نرسیده....

۹۹/۰۵/۰۶
life around me