گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

اُرتو...مای فاکین لاو!

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

اینکه بعد از هزار سال همچنان برای این امتحان هیجان دارم و همچنان فکر کردن به اتاق عملی تماما سبز با گُله های خون روی وسایل و صدای دریل گم شده وسط ریتم خشن موسیقی راکی که در پس زمینه پخش میشه ضربان قلبم را بالا میبره برای خودم هم جالبه!

 

پ.ن:اونکه قراره آخر این ماجرا لوزر داستان باشه من نیستم...حداقل تا لحظه ی آخر جون میکنم...این خط،اینم نشون!

۹۹/۰۳/۲۲
life around me