گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد 21

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۵ ب.ظ

احتمالا شاهکار پدر و مادری که به بچه ی پنج ساله شون الکل خوروندن رو شنیدین...یاد کشیک های اطفال می افتم و پدر و مادرهایی که برای درمان اسهال بچه شون بهش متادون میدادن و بچه رو تا لب تیغ مرگ میفرستادن ولی به کوچک مغزشون نمیرسید بچه رو ببرن درمانگاه...پدر و مادری که بچه ی مارگزیده شون رو به جای رسوندن به بیمارستان،میخوابوندن و با تیغ می افتادن به جون بچه که چی?که زهر مار رو در بیارن!

من هنوز هم معتقدم باید افراد متاهل رو از نظر شعور غربالگری کنن و در صورت نداشتن این مهم،تخمدون ها و تستیس هاشون رو بکنن بندازن جلوی گربه!

۹۹/۰۱/۰۲
life around me