گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

      چه لذتی بالاتر از کتاب خوندن و چه لذتی بالاتر از تشویق دیگران به خوندن کتاب؟
    
کتابهایی که در سال96 خوندم:



                 46.غول مدفون_کازوئوایشی گورو
    تعریف قلم این نویسنده رو زیاد شنیده بودم و بعد دیدن این کتاب,بدون هیچ آشنایی قبلی خریدمش.
داستان کتاب تو سالهای خیلی خیلی دور انگلستان میگذره.زمانی که مردم چیزی به معنای امروزی "خانه" نداشتن و با شمع اطرافشون رو روشن میکردن.زمانی که غولها روی زمین زندگی میکردن و اسطوره هایی از این دست توی داستان وجود داره.
مردمی که توی این داستان زندگی میکنن و خصوصا دو شخصیت اصلی که زن و شوهری میانسال به اسم اکسل و بئاتریس هستن که عاشقانه همدیگه رو دوست دارن,به دلیلی نامعلوم تمام خاطرات شون رو فراموش کردن و هر اتفاقی که می افته چند دقیقه ی بعد ردی ازش باقی نیست و کسی به یادش نمیاره.
 پشت جلد کتاب نوشته"...در روزگاری که همه چیز فراموش میشود,آیا عشق هم از یادها میرود؟".همین جمله من رو ترغیب کرد این کتاب رو بردارم.
از خوندنش واقعا لذت بردم و پاسخ همین سوال بالا که در سیر داستان مشخص میشه خیلی برام جالب بود...اینکه اگر تو دنیایی زندگی میکردیم که هیچکس هیچ خاطره ای به یاد نداشت چه اتفاقی می افتاد؟صلح برقرار بود یا جنگ؟
      



                45.صدنامه ی عاشقانه_نزارقبانی
 این کتاب شامل صدتا از شعرهایی هست که نزارقبانی در زمانهای مختلف برای معشوقه هاش مینوشته و یک زمانی تصمیم به انتشارشون گرفته.
                
   

            44.اتحادیه ی ابلهان_جان کندی تول.
 خب این هم از اون کتابهایی هست که من با اعتماد به سلیقه ی مترجمش یعنی پیمان خاکسار خریدمش.
 شخصیت اصلی کتاب پسر عجیب و غریبی به اسم ایگنیشس هست که با مادرش زندگی میکنه.افکار جالب این پسر غولپیکر و تلاشش برای راه انداختن نهضت های مبارزه با چیزهای الکی که خودش بهشون اعتقاد داره,لحظات کمدی بامزه ای رو میسازه.اما در عین خندیدن مدام متوجه طعنه های ظریفی که نویسنده به مسائل مختلف میزنه مثل تحقیر سیاه پوستها,انتقاد از عملکرد پلیس و...هم میشین.تو این کتاب بنا به اتفاق هایی که رخ میده,شخصیت هایی وارد داستان میشن که سلسله رابطه های جالبی بین شون ایجاد میشه که با جلو رفتن داستان کم کم متوجهش میشین و من اینو خیلی دوست داشتم و ذهن نویسنده رو تحسین میکردم.
جالبه  بدونین که نویسنده ی این کتاب به هر ناشری که مراجعه کرد کسی حاضر به چاپ کتابش نشد و درنهایت خودکشی کرد.و بعد از مرگش مادرش همون راه رفتن به تک تک انتشارات ها رو ادامه داد تا موفق بشه رویای پسرش رو برآورده کنه و در نهایت نظر یک ناشر رو جلب میکنه و جالب اینکه این کتاب بعد چاپ به موفقیت خیلی بزرگی رسید و حتی جایزه ی پولیتزر سال1981 رو هم برده.
                   

                  43.من نجود هستم,ده ساله و طلاق گرفته_دلفین مینویی.

  داستان زندگی دختر ده ساله یمنی هست که یک روز میفهمه توسط مردهای خانواده به عقد مردی سالها بزرگتر از خودش در اومده.درحالی که هنوز به بلوغ جنسی نرسیده مجبور به رابطه ی جنسی میشه و تحت آزار جسمی و جنسی و روحی قرار میگیره...درحالی که بزرگترین آرزوش بازی کردن با بچه های توی کوچه هست.
تا اینکه یک روز....
 یک کتاب کم حجم ساده که بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده.
              


             42.جنگل نروژی_هاروکی موراکامی.
             کتاب روایتگر داستان زندگی پسری به اسم واتانابه هست که برای دانشگاه راهی توکیو میشه.داستان عشق متفاوتش به دختری به اسم نائوکو که ماجرایی غم انگیز اونا رو به هم ربط میده....داستان از زبان واتانابه روایت میشه و نثرش طوری هست که حتی تو قسمت هایی از کتاب که هیچ دیالوگ غم انگیزی رد و بدل نمیشه بازهم میتونین بوی غم رو احساس کنین...
من که دوسش داشتم شاید بخاطر شخصیت خاص واتانابه که عاشق کتاب و موسیقیه و شما تو تمام قسمت های داستان،بحث در مورد کتابها و آهنگ های مختلف رو میخونین.
            




             41.بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم_دیوید سداریس.

             
طبق نوشته ی پشت کتاب,دیوید سداریس پرمخاطب ترین طنزنویس پانزده سال اخیر آمریکاست و از همین کتابش هشت میلیون نسخه فقط تو امریکا فروش رفته.
اما دلیل انتخاب من نه خود نویسنده بلکه مترجمش یعنی پیمان خاکسار بود.یه جایی خوندم آقای خاکسار گفته بود من کتابهایی رو برای ترجمه انتخاب میکنم که یه جنونی توشون وجود داشته باشه!. و من این جنون فوق العاده رو تو دوتا از ترجمه های ایشون یعنی "جز از کل" و "ریگ روان" دیده بودم و مشتاق بودم ببینم این یکی چه حرفی برای گفتن داره.
این کتاب یه جور طنز انتقادی اجتماعی هست و نویسنده سعی داره بعضی رفتارهای اجتماعی یا خانوادگی اشتباهی که تو امریکا وجود داره رو با زبان طنز مورد انتقاد قرار بده(یه چیزی تو مایه های کتاب چقدر خوبیم ما نوشته ی ابراهیم رها ولی خب مسلما تو سطح بالاتری).
فقط مشکل اینجاست که فرهنگ امریکا خیلی خیلی با ما متفاوته واسه همین خیلی از شوخی هاش برای خودمون قابل درک نیست و تا بیایم چندبار بخونیم و هضمش کنیم دیگه طنزش میپره(!).درحالی که مثلا وقتی شما طنز عزیزنسین رو میخونین چون فرهنگ ترکیه به ما نزدیکه موقع خوندنش انگار یه ایرانی اونو نوشته.
با تمام این حرفها من بخاطر شخصیت خود دیویدسداریس که خیلی بامزه خودش رو تو کتاب جا زده و همینطور بخاطر همون خل بازی معروف کتابهای خاکسار از خریدم راضی ام.
           
         


            40.غرور و تعصب_جین آستین.
 
اگه تابحال از این سبک (عاشقانه های کلاسیک)خونده باشین میدونین چه جور کتابیه.درکل سبک مورد علاقه من نیست و صرفا گاهی جهت رفع خستگی میرم سراغ این کتابها...این کتاب نسبت به باقی کتابهای این سیاقی که خونده بودم خیلی اعصاب خورد کن بود و از هیچ معیار خوبی برای یک زن صحبت نمیکرد جز زیبایی ظاهری و ثروت خانوادگی...در کل از اول تا آخر کتاب اتفاقی نمی اُفته جز نگرانی از بی شوهری پنج تا دختر!(اگر میخواین ازین جور کتابها بخونین بهتره "جین ایر","زنان کوچک"،"بلندی های بادگیر" و... رو امتحان کنین.)
        


 
           39.جنگ چهره ی زنانه ندارد_سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ(نشرچشمه)
           
موقع خریدنش اصلا نمیدونستم برنده ی جایزه ی نوبل بوده و خب اصلا اهمیتی هم نمیدادم به هرحال...اما میتونم بگم کتاب فوق العاده خوبیه.
این کتاب رمان نیست و درحقیقت مستندی هست از خاطرات زنهای روسی که در جنگ جهانی دوم شرکت کردن.در حقیقیت نویسنده ی کتاب روزنامه نگاری بلاروسی هست که با تعداد زیادی از این زنها مصاحبه کرده و هرخاطره ای رو به اسم خود فرد مصاحبه شونده ثبت کرده و تمام کتاب از این خاطرات کوتاه و بلند تشکیل شده...خود نویسنده میگه من قصد ندارم داستان جنگ و فتوحات رو بگم چون قبلا بارها گفته شدن.من میخوام از آدمها بنویسم و احساساتی که در اون زمان داشتن...
من که قبلا نمیدونستم هزارها نفر زن(حتی دختر نوجوان)توی اون جنگ شرکت کردن و تو پست های مختلف از پزشک و پرستار گرفته تا خلبان و تک تیرانداز و پارتیزان و آشپز و...انجام وظیفه میکردن...حتی دخترهای 15-16ساله ای که داوطلبانه راهی جبهه میشدن درحالی که هیچ نمیدونستن چی در انتظارشونه و فقط میخواستن اجازه ندن خاک کشورشون به دست آلمانها بیفته.دخترایی که به همسایه میگفتن به گلدونهام آب بده من زود برمیگردم و چهارسال تمام تو جبهه موندگار میشدن...مادری که مجبور شد نوزاد خودش رو تو آب خفه کنه چون صدای گریه هاش دشمن رو خبر میکرد(کی میتونه درک کنه این زن تو اون لحظه چی کشیده؟)...مادری که به تن بچه ی نوزادش نمک و سیر میمالید تا کاملا قرمز بشه و آلمانها فکر کنن بچه تیفوس داره و طرفش نیان و بتونه با این طرفند به سربازهای روس غذا برسونه...دخترهایی که عاشق موهاشون بودن اما مجبور شدن بتراشنشون...زنهایی که موقع دیدن سربازهای دشمن دلشون به رحم می اومد و احساسات اجازه نمیداد شکلیک کنن...زنهایی که وقتی بعد ماه ها برمیگشتن خونه,مادرشون میگفت دعا میکردیم اگه قراره زیباییت از بین بره همونجا کشته بشی چون به هرحال خواهرات باید ازدواج کنن و اگه تو زشت میشدی کسی نمی اومد خواستگاری اونا...زنهایی که...زنهایی که...
زنهایی که دلاورانه جنگیدن,مجروح یا شهید شدن و روی سینه شون پر شد از انبوه مدالهای رنگارنگ اما بعدها هیچکس حرفی از اونها نزد و حالا که بعد گذشت سالها پیرشدن ,این روزنامه نگار کار بزرگی میکنه که پیداشون کرده و ازشون میخواد مهرسکوت رو بشکنن...
بدون اغراق تمام صفحات رو با بغض میخونم...
      


           38.گزیده اشعارسیاسی نزارقبانی.
          
آقای قبانی شاعر معروف سوری هستن که هم تو دنیای عرب و هم تو کشور ما خیلی معروف هستن.موضوع اصلی عمده ی اشعارش در مورد "زن" هست و انقدری ظریف و خوبن که موقع خوندن شون احساس میکنی هیچ زنی نتونسته جنس خودش رو اینطور توی شعر مطرح کنه که نزارقبانی تونسته.
اما این کتاب شامل اشعار سیاسی اعتراضیش هست در مقابل حاکمان عرب,صهیونیست ها...و خیلی هم بی پرده حرف زده و اگه این کتاب تو کشورهای عربی اجازه ی چاپ داشته باشه جای تعجبه.
خوندنش خالی از لطف نیست.
            


          37.گتسبی بزرگ_اسکات فیتس جرالد.(بازخوانی)
          
حدودا دوسال قبل این کتاب رو خوندم درحالی که بلافاصله قبلش هم یک عالمه کتاب کلاسیک دیگه خونده بودم و از این سبک خسته بودم...بعد خوندنش مدام با خودم میگفتم خب که چی؟چرا این کتاب انقدر مشهوره؟
تا اینکه چندروز قبل مجددا خوندمش و لذت این بار خیلی بیشتر بود.و این نشون میده روحیه ی شما موقع خوندن کتاب چقدر میتونه تو فیدبکی که از خوندنش میگیرین تاثیر داشته باشه...و خب مسلما آدم تو دور دوم خوندن متوجه چیزهایی میشه که تو دور اول نشده.
در مورد داستانش توضیحی نمیدم اما برای من جذاب ترین و البته تلخ ترین قسمتش این بود که شخصیت اصلی داستان(گتسبی) انقدر دورش شلوغه و مهمونی های بزرگش آوازه دارن اما تنهاییش....تنهاییش...آخ از تنهاییش و آخ از صفحات انتهایی کتاب...
ترجمه ی کتاب از زبان آمریکایی هست واسه همین خیلی بد بود و من مجبور میشدم بعضی جملات رو چندبار بخونم...بنظرم این جزو اون کتابهایی هست که ممکنه مطابق سلیقه ی همه نباشه اما ارزشش رو داره که همه یکبار بخوننش.
             
     



          36.بابالنگ دراز(بازخوانی)
             برای بار سوم خوندمش و احتمالا بازهم میخونمش...یکی از بهترین کتابهایی هست که تابحال خوندم.




          35.قلعه حیوانات_جورج اورول.
       
کتاب درمورد حیوانات یک مزرعه هست که تصمیم میگیرن علیه مزرعه دار قیام کنن و خودشون زندگی خودشون رو در دست بگیرن تا همه ی محصولاتی که تولید میکنن(شیر و تخم مرغ و...)برای خودشون بمونه نه اینکه به فروش برسن و هیچ سهمی گیر خودشون نیاد...و در ادامه ی کتاب شاهد سرنوشت این انقلاب و رویه ای که حاکمان مزرعه(یعنی خوک ها)در سالهای آینده در پیش میگیرن هستیم.
داستانش در حقیقت نمادین هست و پر از طعنه به حاکمان سیاسی...کتاب خیلی قشنگی بود و من فکر میکنم هر ملتی که انقلاب رو از سر گذرونده باشه,بعد از سالها که این کتاب رو بخونه احساس میکنه داستانش عینا از روی انقلاب همون کشور نوشته شده...مثل من که نمیتونم باور کنم طعنه ی این کتاب خاصه به انقلاب ایران نبوده!
یک جمله ی درخشان هم این کتاب داره که میگه:"همه ی حیوانات برابرند,اما بعضی برابرترند"....(عزیزان ژن های برتر که معرف حضورتون هستن؟)
               



      34.ریگ روان_استیو تولتز.
خب کتاب"جز از کل" این نویسنده انقدری بهم چسبیده بود که بی درنگ رفتم سراغ کتاب بعدیش.از نظر شیوه ی نگارش خیلی به کتاب قبلی شباهت داشت و مطابق سلیقه ی من بود.
همه ی شخصیت های اصلی کتابهای این نویسنده,آدمهای عجیبی هستن و خصوصیت شاخصی که دارن در طرز فکرشون هست که توی مکالمات شون بروز پیدا میکنه.دیالوگ هاشون واقعا عالی هستن و با خوندن شون من مدام نویسنده رو تحسین میکنم.
این دوتا کتاب رو حتما باید چندسال بعد مجددا بخونم.
شخصیت اصلی کتاب مردی هست که در اوج بدشانسیه و تمام اتفاقات بد دنیا براش رخ میدن و جالب اینجاست که صدمه میبینه اما نمیمیره.و خودش به این نتیجه میرسه که دچار مرض جاودانگی شده.
قسمتی از متن کتاب:"ای خدا چرا نقش من در این دنیا صرفا دلقک سقوط کرده نیست؟چرا باید دلقک سقوط کرده ای باشم که بقیه ی دلقک های سقوط کرده رویش سقوط میکنند؟به عبارت دیگر چرا روی پیشانی ام نوشته هر پیرزنی که در سوپرمارکت لیز میخورد باید بازوی من را بگیرد؟"
    


    33.فرار از اردوگاه14_بلین هاردن.
    
این کتاب داستان واقعی زندگی مردی به اسم"شین"اهل کره ی شمالی هست که در یه اردوگاه مخفی سیاسی متولد میشه و موفق میشه بعد بیست و اندی سال زندگی توی اون اردوگاه فرار کنه.و در حقیقت از بین کسایی که از بدو تولد در اون اردوگاه ها بودن تنها کسی هست که تونسته فرار کنه و زنده بمونه.
برای من کتاب خیلی جذابیه چون هیچوقت دید روشنی از وضع زندگی مردم تو کره شمالی نداشتم و داستانهایی که از زبان "شین" روایت میشه واقعا متاثرم میکنه.کی باور میکنه تو این اردوگاه ها مردم به حدی گرسنگی میکشن که برای سیر نگه داشتن خودشون مثل نشخوارکنندگان غذا رو میجون و بعد بالا میارن تا دوباره بخورنش؟
این اردوگاه ها که تعدادشون هم زیاد هست توسط تصویربرداری های ماهواره ای شناسایی شدن اما دولت کره ی شمالی از اساس وجودشون رو منکر میشه.
                

   32.پیرمرد و دریا_ارنست همینگوی
   
داستان نسبتا کوتاه صد صفحه ای هست در مورد پیرمرد ماهیگیری که ماه هاست حتی یک ماهی هم نتونسته صید کنه و حالا در روزی که تاریخش همیشه براش خوش شانسی میاورده راهی دریا میشه با اطمینان اینکه این بار هم شانس بهش رو میکنه و صید خوبی در انتظارشه و وقایعی که در نهایت براش رخ میده.
این کتاب نقش خیلی مهمی توی نوبل گرفتن این نویسنده داشته اما راستش معیار من برای کتاب خوندن هیچوقت تعداد جوایزی که گرفته نیست و من بیشتر براساس علاقه و غریزه ی خودم کتاب انتخاب میکنم(گرچه گاهی هم اشتباه میکنم).ولی تصمیم گرفتم هرچندوقت یکبار از کتابهایی که به عنوان اثزهنری شناخته میشن هم بخونم و ببینم نظر من در موردشون چیه.
راجع به این کتاب نمیدونم چه توضیحی بدم چون خودم نفهمیدم این کتاب چرا انقدر معروفه...همیشه فکر میکنم اگر این جور کتابها توسط نویسنده های ناشناس نوشته میشدن نه بزرگانی مثل همینگوی,هیچوقت بخت و اقبال بهشون رو نمیکرد....البته این صرفا نظر و سلیقه ی منه.
(من از نظرات بقیه تو انتخاب کتاب استفاده میکنم و همیشه قبل کتاب خریدن از کسایی که سلیقه ی مشابه من دارن نظر میپرسم اما هیچوقت نمیذارم نظراتشون بهم غلبه کنه.یعنی اگر یه نفر بهم بگه فلان کتاب افتضاحه اما من دلم باهاش باشه میخونمش و حتی خیلی وقتا ازش خوشمم میاد.پس وقتی من زیاد با کتابی ارتباط برقرار نمیکنم معنیش این نیست که برای شماهم همونطور باشه)
          
    



 31.رهبری_الکس فرگوسن.
      
سالهای نوجوانی من به فوتبال گره کور خورده بود و میتونم بگم در راس سرگرمی های دوران دبیرستانم"فوتبال"میدرخشید.
درسته که هیچوقت طرفدار پروپاقرص منچستریونایتد نبودم اما این تیم و به خصوص مربیش به شدت برام قابل احترام بودن و دلیلی که از برد این تیم خوشحال میشدم قطعا خود فرگوسن بود.
سالها از اون تب و تاب داغ گذشته اما وقتی چشمم به این کتاب افتاد دلم نیومد ازش بگذرم.
این کتاب در واقع زندگی نامه ی فوتبالی این مرد فوق العاده ست.مردی که بیست و چندسال پیاپی سرمربی یک تیم مهم موند و بخش بزرگی از تاریخچه ی این باشگاه رو به اسم خودش ثبت کرد.
اینجا فرگوسن از تکنیک های مربیگری که داشته میگه و سیاست هایی که تو اداره ی باشگاه براش مهم بوده...میگه باید چه کارهایی کرد تا بشه که مدیر موفق بود.وقتی تو این کتاب خوندم که ایشون به ریزترین جزئیاتی که ممکن بوده روی کیفیت بازی بازیکن هاش اثر بذاره دقت میکرده خیلی تعجب کردم.اینکه حتی جلساتی با پارتنرهای بازیکن هاش ترتیب میداده و براشون توضیح میداده توی خونه چه غذاهایی بخورین و چکارهایی انجام بدین تا کیفیت بازیکن من افت نکنه.
اینکه شخصا پاسخگوی هزاران نامه ای بوده که طرفدارها براش میفرستادن...همه ی اینا برام جذاب بود.
شاید اگه هیچ سررشته ای از فوتبال هم نداشته باشین بتونین از این کتاب درس بگیرین اما بهتون پیشنهادش نمیکنم.بنظر من اگه بازیکن هایی مثل اریک کانتونا رو میشناسین و میدونین فرگوسن چه نقشی تو پیشرفت شون داشته,میتونین این کتاب رو بخونین و لذت ببرین و ببینین که با خوردن و خوابیدن و رویا بافتن هیچوقت نمیشه به موفقیت پایدار رسید.
"رفتار ایشون در مقابل بازیکن هاشون برای من یادآور رفتار دکتر ر جراح در برابر ما بود.همینقدر مقتدر و جدی و ترسناک,همینقدر پشتیبان و مهربان و مناسب برای دردودل و تکیه کردن."
        
        



     30.جزء از کل_استیو تولتز(ترجمه ی پیمان خاکسار)
   
   داستان کتاب ماجرای زندگی یه پدر و پسر هست.اکثر فصول کتاب از زبان پسر(جسپر)روایت میشه ویک فصلش از زبان پدر(مارتین)...بدون اغراق میگم جذابترین کتابی بود که تابحال خوندم...تمام جملات کتاب کوتاه و اکثرا در حد چند کلمه هستن و گاهی با تعداد خیلی زیادی جمله ی کوتاه مواجه میشین که یکی از علل جذابیت کتاب همینه!
دیالوگها درخشان!...اتفاقات پیش بینی نشده!...داستان پر کشش...
خودم به شخصه عاشق شخصیت جسپر شدم و ساعات زیادی از روز ذهنم درگیرش بود و بهش فکر میکردم...مُدام به عکس نویسنده که پشت کتاب چاپ شده نگاه میکردم و میگفتم تو خوشبخت ترین آدم دنیایی که اولین کتابت یه همچین چیز معرکه ای شده!!
باور کنین ارزش اون 50000تومن رو داره!
          



     29.دنیای سوفی_یوستین گوردر.
   این کتاب رو هدیه گرفتم و تنها دلیلی که تا آخر خوندمش همین بود.
شخصیت اصلی کتاب دختری چهارده ساله به اسم سوفی هست که نامه های عجیب و ناشناسی از یک فیلسوف به دستش میرسه که قصد داره تاریخ فلسفه رو به سوفی آموزش بده....شروع میکنه از زمان قدیمی ترین فلاسفه,از دموکریتوس گرفته تا ارسطو و افلاطون و سقراط و بیا تا مارکس و فروید و الی آخر در مورد تک تک شون و عقایدی که داشتن مختصری توضیح میده(در قالب همون نامه ها).
راستش من اصلا خوشم نیومد و واقعا این 600صفحه رو با عذاب تموم کردم و تازه بنظرم خود توضیحات در مورد فلسفه بد نبود,ماجراهایی که برای سوفی اتفاق می افتاد خیلی بچگانه بود به درد سرگرم کردن یه بچه ی هفت هشت ساله می اومد(تاکید میکنم از نظر من).
            


       28.یازده دقیقه_پائولو کوئلیو.(ترجمه ی آرش حجازی)
         
کتاب در مورد دختری برزیلی به اسم "ماریا"ست و زندگی کنجکاوانه ای که داره...اصل موضوع این کتاب در مورد رابطه ی جنسی هست و درواقع منظور از یازده دقیقه هم همون مدت زمانی هست که دو نفر باهم هم آغوشی دارن...
ماریا دختریه که به قصد معروف شدن از برزیل راهی سوئیس میشه و اونجا بخاطر اتفاقاتی روسپی میشه و درنهایت پی میبره که عشق صرفا بخاطر اون یازده دقیقه نیست.و ممکنه دو نفر ساعتها به همدیگه فقط زل بزنن و سرریز از لذت بشن بدون اینکه حتی بدن همدیگه رو لمس کنن.
راستش بنظر من اصلا چیزی نیست که ارزش خوندن داشته باشه و مطالبی که به عنوان دستاورد کتاب ارائه میشن یه چیزای بدیهی هستن که همه میدونن!
+فقط یه حرف خوبی که داشت صحبت از زنهایی بود که نمیدونن باید تو یه رابطه ارضا بشن و خیال میکنن هروقت مرد خواست باید رابطه تموم بشه...(واقعا هنوز زنهایی هستن که از این حق باخبر نیستن)
          




        27.من تروریست نیستم,اما یک بار در فیلمی نقش اورا بازی کردم_ماز(مازیار)جبرانی.
        
من این کتاب رو به حساب یه کتاب کمدی خریدم که باهاش قهقهه بزنم اما باید بگم شما با این دیدگاه نخریدش.
نویسنده ی این کتاب(مازیار جبرانی)که استندآپ کمدین ایرانی هست که تو آمریکا بزرگ شده و تو این کتاب سعی کرده در قالب شوخی و خنده,از مشکلات زندگی تو آمریکا بگه و از قضاوتهایی که آمریکایی ها در مورد ما ایرانی ها و کلا خاورمیانه ای ها دارن.و تلاش کرده دیدگاه اشتباهی که فکر میکنن ما همه تروریست هستیم رو با طنز,زیر سوال ببره)
متن کتاب به سبک استندآپ کمدی نوشته شده و درصورتی بامزه میشه که خود مازجبرانی اجراش کنه وگرنه با خوندن خودمون,طنزش زیاد مشخص نیست.(نیاز داره به بالا و پایین بردن صدا و ادا اطوارهای خاص استندآپ کمدین ها,تا لحن شوخیش مشخص بشه)
نویسنده لابلای داستان های پراکنده ای که تعریف میکنه,از ماجرای ورودش به کمدی و تلاشهایی که کرده حرف میزنه و از موفقیت هاش,معروف شدنش...دعوت شدنش توسط جورج بوش یا تقدیر ازش توسط پادشاه اردن و...
 خوندنش منو یاد کتاب "عطر سنبل,عطر کاج"مینداخت با این تفاوت که اون بامزه تر بود...
بعد اتمامش بیشتر ناراحت بودم تا خوشحال.ناراحت ازینکه تو کشورهای خارجی کلی آکادمی واسه آموزش کمدی وجود داره.کلی جا برای پیشرفت و اینکه چقدر میتونه شغل پر درآمدی باشه اما تو ایران؟(واقعا بعد خوندنش متوجه میشید تلاش رامبدجوان برای پرورش استندآپ کمدین,هرچقدر ابتدایی و غیر قابل مقایسه با کشورهای دیگه بود اما هزاربرابر ارزشمندتره چون اقلا تونست تا حدی ایرانی ها رو با این هنر آشنا کنه)
و از طرف دیگه ای ناراحت شدم ازینکه این فرد از تمام کشورهای خاورمیانه دعوت میشه برای اجرا, بجز کشور خودش...
           




          26.دختری در قطار_پائولا هاوکینز.
           
همونطور که احتمالا میدونید این کتاب خیلی معروف و پرفروشی هست و جایزه برده اما تجربه به من ثابت کرده بود که این کتابهای معروف بیشتر تو ذوقم میزنن و پشیمونم میکنن از خریدن شون.و از طرفی چندتا نقد در موردش خوندم و چندتا نظر منفی از خواننده هاش که باعث شد کلا دورش رو خط بکشم اما کنجکاوی بهم غلبه کرد و خریدمش اما در کمال ناباوری باید بگم که خیلی خیلی دوسش داشتم.
داستان خوب و ترجمه خوب,دیگه چی میخوام؟
ماجرای کتاب از زبان سه شخصیت زن کتاب یعنی ریچل,مگان و آنا روایت میشه که زیاد به هم ربطی ندارن اما درجریان کتاب به هم ارتباط پیدا میکنن.یه داستان جنایی هست که حول ماجرای مرموز قتلی میگرده که معلوم نیست قاتلش کیه و انقدری برای من جذاب بود که نتونم زمین بذارمش و با جدیت تمام بخونم و تمومش کنم.
مترجم این کتاب محبوبه موسوی هستن و من به قیمت20هزارتومن خریدمش.
                    




            25.هزار خورشید باشکوه(تابان)_خالد حسینی.
           
کتاب روایت زندگی دو زن(مریم و لیلا) افغان, در گیر و دار جنگ داخلی و هرج و مرج های طالبان هست.و سرنوشت ,که این دوتا رو در کنار هم قرار میده.
از رنج مردم افغان خصوصا تحقیر زنها مینویسه و از اتفاقاتی که در طول عمر یکی از زنها(مریم) می افته و در انتهای داستان میبینیم که چطور این اتفاقها مریم رو پخته و آب دیده میکنن و تبدیل به یک قهرمان میشه.
کتاب لذت بخش و درعین حال دردناکی بود اما اگر بخوام با بادبادک باز مقایسه اش کنم باید بگم چندین لول از نظر سبک نگارش و بیان داستان پایینتر بود.البته بخش زیادی از این موضوع مربوط به ترجمه ی ضعیفش بود که حتی کتاب نخون ترین آدم هم با خوندن پنجاه صفحه ی اول متوجهش میشد.
در هر صورت راضی هستم از خوندن قلم این نویسنده که اتفاقا پزشک هست و حتما کتابهای بیشتری از ایشون خواهم خوند.
               




              24.بیلی_آناگاوالدا
       
         شخصیت های اصلی کتاب دوتا دوست به اسم بیلی و فرنک هستن که افتادن ته دره و کسی نیست کمک شون کنه و تمام کتاب از زبون بیلی روایت میشه که ماجرای زندگیش رو خطاب به یه ستاره تو آسمون تعریف میکنه.
ذر تمام مدتی که کتاب رو میخوندم حس خوبی داشتم چون کلا سادگی قلم گاوالدا رو دوست داشتم اما باید اعتراف کنم انقدر پایانش شبیه فیلم های آبکی ایرانی,دم دستی و غیر حرفه ای بود که شوکه شدم و از خودم پرسیدم نمیخوای در مورد علاقه به قلم این نویسنده تجدید نظر کنی؟چون به هرحال این کتاب برترین رمان گاوالداست!!
با اینکه پایانش خیلی آبکی بود اما واقعا من از خوندنش پشیمون نیستم.
               




               23.کاش کسی جایی منتظرم باشد_آناگاوالدا
                 
این کتاب هم بخاطر ارادت و اعتمادی که به قلم آناگاوالدا دارم خریدم و چون کلا سبک این نویسنده رو میپسندم خیلی از خریدم راضی ام.کتاب مجموعه ای از چند داستان کوتاهه ولی داستانهاش انقدر ساده و دلچسب بودن که حتی من بی علاقه به داستان کوتاه رو هم راضی کرد.
موضوعات داستانهاش متفاوته,از عشق گرفته تا زندگی روزمره یا انتخاب یه آدم و...
یک کتاب جیبی حدودا 200 صفحه ای بود با ترجمه ی ناهید فروغان از نشر ماهی که من با قیمت یازده هزارتومن خریدمش.
                       




            13-22.کلیدر_محمود دولت آبادی.(مجموعه ی ده جلد کتاب)
           
چندماه قبل رفتم کتاب بخرم.فروشنده دست گذاشت روی دوتا کتاب و گفت اینا رو با کلیدر مقایسه میکنن.شما که حتما کلیدر رو خوندی؟...راستش روم نشد بگم نه چون جوری حرف زد که انگار نخوندن این کتاب یعنی یه جرم بزرگ.و گفتم آره,خوندمش!!!
با عذاب وجدان از کتابفروشی اومدم بیرون و گفتم میخونمت لعنتی!
البته حواستون باشه که حجمش خیلی زیاده و ممکنه خسته تون کنه پس بین جلدهاش,کتابهای دیگه ای هم بخونین.
             رمان کلیدر شامل ده جلد کتاب هست و داستان زندگی مردم عادی(رعیت های)قسمتی از بیابانهای اطراف خراسان و دشت کلیدر رو روایت میکنه.
کتاب با روایت داستانی عاشقانه شروع میشه و تو جلدهای بعدی شخصیت های جدیدی به کتاب اضافه میشن تا در نهایت از جلد ششم به بعد متوجه میشیم که "شهر آبستن حوادث است"!...یعنی ماجراهای اصلی کتاب از اونجا شروع میشه.
کتاب روایتگر سختی های زندگی رعیت ها و فقری هست که باهاش دست و پنجه نرم میکنن....داستان خنده ها,گریه ها,عروسی ها و دهل زدن ها و از طرفی مرگ ها,کشت و کشتارها و خون طلبی ها...
قهرمان اصلی کتاب جوانی به اسم"گل محمد کلمیشی" هست ولی قهرمان من بدون شک "بلقیس"(مادر گل محمد) بود....چقدر این زن بزرگ و قوی و استوار بود که برادر شوهرش(خان عمو) خطاب به بلقیس میگه:سایه ات بالاسر خانمان کلمیشی بماند دده بلقیس!
بنظر من کلیدر با فاصله ی زیادی نسبت به باقی کتابها,برترین رمان فارسی هست.تمام جملات این کتاب سه هزار صفحه ای با نثر ادبی فارسی اصیل نوشته شدن و پر هست از اصطلاحات محلی خراسانی و بلوچی و کوردی که رسما منو دیوانه ی خودش کرد.حرف کمی نیست که سه هزار صفحه بنویسی و بتونی خواننده رو ده جلد با خودت بکشی جلو و همچنان جذاب باشی در عین حال انقدر دایره ی لغات وسیعی داشته باشی که شاید بشه گفت هیچکس نتونه باهات رقابت کنه...بنظرم این فقط از محمود دولت آبادی برمیاد.
از طرفی کتاب پر از پیامهای ارزشمند هست و شما صرفا با یه داستان سرگرم کننده روبه رو نیستین.داستان عشق به زن,عشق به مادر و عشق به فرزند و در راس همه ی اینها عشق به مردم...
البته جلدهای سه تا شش کمی منو خسته کردن و با خودم میگفتم حوصله ی تموم کردنش رو ندارم ولی درست از جلد ششم عاشقش شدم...من با این کتاب خندیدم,باهاش بغض کردم و اشک ریختم و ازش یاد گرفتم...و با خوندن این نثر عالی کیف کردم.
بنظرم شاید کسی بتونه بگه کلیدر مورد علاقه ی من نیست,اما نمیتونه شاهکار بودن این کتاب رو کتمان کنه...
بازهم از نظر من هر کتابخونی باید یک بار این کتاب رو بخونه(حتی اگر به این سبک علاقه نداشته باشه) تا حداقل وقتی کسی حرف از مقایسه ی یک کتابی با کلیدر میزنه بفهمه چی میگن!
+موقع خوندن جلد آخرش مدام حوادث کربلا تو ذهنم میچرخیدن و حرف شریعتی که گفته بود ماجرای کربلا بخشی از یک سیر تاریخی هست که از زمان هابیل و قابیل شروع شده و تا آخرالزمان ادامه پیدا میکنه.سیر مقابله ی حق و باطل...و از نظر من به عنوان یه خواننده,ماجراهای این کتاب هم توی همون مسیر ادامه پیدا کردن.
                       



           12.مارک و پلو_منصورضابطیان.
        
فکر میکنم برای من که ارادتی خاص به آقای ضابطیان دارم کمی دیر بود برای شروع کتابهاشون اما خب ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست.ایشون شروع کردن به نوشتن سفرنامه هاشون و بجز این کتاب چند جلد سفرنامه ی دیگه هم دارن.
این کتاب مجموعه ای از نوشته هایی نسبتا مختصر بود در مورد سفر به کشورهایی مثل اسپانیا و فرانسه و آمریکا و هند و ...به همراه عکسهایی واقعا زیبا از این کشورها.البته ایشون زمانی که این سفرها رو میرفتن تصمیم جدی برای نوشتن کتاب نداشتن بنابراین طبیعیه که خیلی کامل نباشن اما کتابهای بعدی(مثلا سباستین که سفرنامه ی ایشون به کوبا هست)باید مفصل تر و البته جذابتر باشه.فضاسازی ایشون به قدری خوب بود که من ترغیب شدم حتما باقی سفرنامه های ایشون رو هم بخونم.(کاش به قول ایشون جوون های ایرانی کمی کمتر به تجملات میپرداختن و در عوض بیشتر سفر میکردن)

                      



            11.خداحافظ گاری کوپر_رومن گاری.
           
همونطور که میدونید این کتاب خیلی معروفیه اما من صرفا به این علت نخریدمش.دلیل من بیشتر لذتی بود که از خوندن کتاب "زندگی در پیش رو" از همین نویسنده بردم.کتاب در مورد پسر جوان آمریکایی به اسم لنی هست که دوران سربازیش مقارن شده با جنگ آمریکا و ویتنام و لنی برای فرار از جنگ به سوئیس پناه برده چون سوئیس برف زیادی داره و لنی یه اسکی باز حرفه ایه و برف و اسکی دلیل زنده بودنش هستن و عشق اول و آخرش(طوری که هرجا میره اسکی هاش همراهش هستن)
تابستون فرا میرسه و دیگه برف درست و حسابی واسه اسکی کردن نیست و لنی مجبور میشه واسه گذران زندگی از کمپی که توش زندگی میکنه بیاد پایین و کار کنه.گهگاهی با دخترایی وارد رابطه میشه اما به محض اینکه دخترا بهش وابسته میشن لنی بار و بندیلش رو جمع میکنه و میزنه به چاک چون معتقده عشق,وابستگی و ازدواج و بچه دار شدن یعنی پایان آزادی ها و شروع روزمرگی...بهتره باقی داستان رو خودتون بخونین و شاهد از هم پاشیدن فلسفه ی زندگی لنی داستان باشین و ببینین که عشق خبر نمیکنه!!!
مثل کتابای دیگه ی رومن گاری دوستش داشتم اما واقعا دارم از دست ترجمه های بد و غلط های نگارشی دارم کفری میشم!!

                     


             10.ناطوردشت_جی دی سلینجر.
        راوی داستان پسر16-17ساله ای به اسم هولدن هست که از مدرسه اخراج میشه و ماجرای سه روز بعد از اخراج مدرسه رو تعرف میکنه و از وقایعی میگه که تو اون چند روز براش اتفاق افتاده.ترجمه ی کتاب مافوق افتضاح بود.سانسور تا دلتون بخواد و گاها به جمله هایی برمیخوردم که هیچ ربطی به جمله ی قبل یا بعدشون نداشتن و واضحا میشد فهمید اون جمله بخش باقیمونده از فرایند سانسوره.
حقیقتش اینه که زیاد باهاش ارتباط برقرار نکردم اما از شما میخوام اگه کسی این کتاب رو خونده و متوجه نکته ی مثبتی شده که شاید به چشم من نیومده,بگه تا در موردش فکر کنیم.
(من معتقدم هر کتابی ارزش اقلا یکبار خوندن رو داره.وقتی میگم با این کتاب ارتباط برقرار نکردم معنیش این نیست که کتاب بدیه یا اینکه نرید طرفش.معنیش اینه که اتفاقا باید بیشتر تحریک بشید واسه اینکه بخونیدش و ببینید نظرتون چقدر با من موافق یا مخالفه.و فراموش نکنید که این یه کتاب خیلی معروفه که کلی طرفدار داره.)
             

               



            9.پاییزفصل آخر سال است_نسیم مرعشی.
          
این کتاب صرفا جهت در کردن خستگی اون هفت جلد کتاب سنگین هست با یک عالمه اسامی سخت ترکمنی.
           یه کتاب زنانه ی ایرونی بود با داستانی ساده و دلنشین.
          این کتاب چند فصل داره که راوی هرفصلش یک زن هست.لیلا,روجا و شبانه سه تا دوست هستن که از آشفتگی های زندگی شون میگن.(از خوندنش راضی ام)

                 
                       




         2,3,4,5,6,7,8.آتش بدون دود_نادر ابراهیمی.
         
این ها در واقع هفت جلد کتاب هستن که تو این سه جلد چاپ شدن(سه تا تو جلد اول,دوتا تو جلد دوم و دوتا هم تو جلد سوم) و در موردشون همین بس که نادر ابراهیمی برای نوشتنشون سی سال وقت صرف کرده.
اسم کتابها به ترتیب:گالان و سولماز_درخت مقدس_اتحادبزرگ_واقعیت های پرخون_حرکت از نو_هرگز آرام نخواهی گرفت_هرسرانجام,سرآغازیست.
ماجراها تماما بین ترکمن ها و درصحرای ترکمن اتفاق می افتن.ماجرا از جنگ بین دو قبیله ی اصیل ترکمن شروع میشه و میرسه به عشق دلاوری از یک قبیله به زیباترین دختر قبیله ی دشمن.در کتابهای بعدی شخصیت های اصلی داستان میشن فرزندان این دوتا عاشق و به تدریج نوه ها الی آخر پس فهمیدین که کلا ماجراها بین همین خاندان میچرخه و درنهایت شخصیت های هر دوره از داستان درگیر مسائل سیاسی کشور میشن و همگام با حکومت رضاخان و بعد محمدرضاشاه,داستان ما هم پیش میره.
داستان یک جور تاریخ ترکمن هست که از زمانی که ترکمن ها به راحتی و سر هر مسئله ای خون میریختن شروع میشه و به تدریج میرسیم به از مد افتادن چادر سیاه ها و جایگزینی شون با کپر و بعد اتاق.میرسیم به مدرسه و مسجد دار شدن ترکمن صحرا و پیشرفت جوانهای ترکمنی و تحصیلات عالیه ی این جوونها...
البته خود نویسنده تاکید داره که این کتاب تاریخ مستند نیست بلکه موازی با تاریخ هست.یعنی نادر ابراهیمی سالها با ترکمنها زندگی کرده و سعی کرده داستانی که نوشته نزدیکی زیادی با واقعیت داشته باشه.بعضی اسامی که اسم میبره واقعا وجود حقیقی داشتن و خیلی از اتفاقات در حقیقت رخ دادن اما نویسنده به خواست خودش و برای جذاب کردن داستان تغییراتی در واقعیت ها داده.مثلا اسم واقعی بعضی از مامورای ساواک عینا تو داستان ذکر میشه ولی نویسنده بدون توجه به سرگذشت اون فرد,خودش یه ماجرایی طراحی میکنه و در یک جایی از داستان این افراد رو یکی یکی میکشه.یا یک فرد معمولی ترکمن رو در حد قهرمان ملی بالا میبره.
یا مکالماتی بین شاه و شخصیت اصلی این داستان تنظیم میکنه که هیچوقت در واقعیت رخ نداده.
خود نویسنده تاکید میکنه هنگام خوندن این کتاب واقعیت های تاریخی رو کنار بذارین و فقط به عنوان یک داستان بهش نگاه کنین چون من تاریخ ننوشتم.
نویسنده در پایان از رنجی که بابت نوشتن این هفت کتاب کشیده مینویسه و اینکه اگه میخواست کاملتر شون کنه و تمام داستانهای که تو ذهنش بود رو بنویسه شاید سالهای دیگه زمان میبرد اما میگه حیف که به سن پیری رسیدم و دیگه عمرم کفاف نمیده.
این کتابها با وجود حجیم بودن هیچوقت من رو خسته نکردن و هر هفت جلد رو با اشتیاق دنبال کردم.
من چون از قبل قلم این نویسنده رو دوست داشتم,واقعا از خریدم راضی هستم.

                    


          1.یک مرد_اوریانافالاچی.
           این کتاب 600صفحه ای, داستان زندگی مردی به اسم الساندرو پاناگولیس هست,یک مبارز سیاسی یونانی و نامزد اوریانا. که اوریانا بعد از به قتل رسیدن پاناگولیس در قالب نامه ای بهش مینویسه و جزئیات اتفاقاتی که برای اون قهرمان افتاده رو شرح میده.
من این کتاب رو با اعتماد به قلم خانوم اوریانافالاچی و ترجمه های یغماگلرویی خریدم و خیلی از خریدم راضی ام چون انقدر جذاب و با کشش نوشته شده که گاهی فراموش میکنم این مرد بیگانه ست و احساسم بهش مثل یک قهرمان وطنیه.
کتابی که هر احساسی رو تو آدم زنده میکنه و چند دقیقه ی بعد میکشه...
 (
خداروشکر که اولین انتخابم تو سال96 یه انتخاب عالی بود.)
                   



نظرات  (۶۶)

سلام پس چرا کتابای قبل از 14ت نیستن؟
پاسخ:
سلام...چون چهاردهم تیر اون سال بود که برای اولین بار کتابدونی رو به وبلاگم اضافه کردم و دیگه کتابهایی که از اون تاریخ به بعد میخوندم رو میذاشتم اونجا.
۰۸ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۰۵ زِدْ عِِـچْ آرْ …
کتاب بیلی از لحاظ ترجمه و نگارش خیلی غلط داشت
من وسطای کتاب دیگه بیخیالش شدم

پاسخ:
بیشتر از این،پایان آبکی داستان زد تو ذوق من...
الان ک به عدد کتابایی ک تو سال 96خوندی،نگاه کردم،واقعا غبطه خوردم! امیدوارم منم بعد از کنکور موفق بشم همینطوری کتاب بخونم!!! البته چون من کنکور هنر دارم، و مصاحبه ی عملی هم دارم،باید حتما کلی کتاب بخونم و فیلم ببینم! و جزئی از کارمه. اما اینقدر ک تو خوندی، نمیتونم،چون کلی حجم مباحث زیاده! و گذاشتم توو فاصله ی بعدازکنکور تا ازمون عملی، که دوماه وقت دارم، کلی نمایشنامه و کتابای مهم و مطرح رو بخونم، ان شاالله ! ❤💚
پاسخ:
انشالله که به وقتش میخونی عجله نکن.منم تو دوران کنکور اصلا وقت خوندن کتاب غیر درسی نداشتم:)
۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۲۳ آنیا بلایت
سلام:'))) مدت تقریبا کمیه که وبلاگتون رو دنبال میکنم و هیچوقت اینجارو ندیده بودم:))))) 
فقط میتونم بگم وااااااای ♡-♡ *-*😍 چقدر حس خوب داره این صفحه:')))) 
ترکیب کتاب و گل و گیاه ^_^ همزمان هم حس میکنم رفتم کتابفروشی مورد علاقه‌م و هم حیاط خونه‌ی بچگی‌هام :) 
عالیه:)
موفق باشید♡

پاسخ:
سلام:)
خوش اومدی،مرسی:)
۰۷ دی ۹۶ ، ۱۸:۲۷ Nintendo Switch
سلام، من وبلاگ شما را به صورت منظم خواندید.
سبک نوشتن شما فوق العاده است، نگه داشتن آن!
من بخاطر درس زیاد نمیرسم کتاب بخونم، اما چند روز پیش بادباکباز رو تموم کردم، و ... عاااالی بود
واقعا ممنون بابت معرفیت عزیزم
پاسخ:
چه خوب:))
۲۱ آذر ۹۶ ، ۲۱:۱۴ cam4 hack ver 4.85 exe
بحث تعاملی قطعا ارزش اظهار نظر است.
شکی نیست که شما باید بیشتر در مورد این موضوع منتشر کنید، ممکن است اینطور نیست
موضوع تابو اما معمولا مردمی در مورد چنین موضوعاتی صحبت نمی کنند.
بعدی! بهترین ها!!
امروز به پیشنهاد شما کتاب جزء از کل رو گرفتم. 
از حجمش وحشت برم داشت:دی
ولی اوایلش رو که نگاه انداختم جالب بود. 
فعلا دارم کتاب اول آتش بدون دود رو میخونم ^_^ 
آخ نادر ابراهیمی دلبندم. سیبیل کلفت لطیف
حیف بود رفتنش:(
پاسخ:
تو این گیرودار با کامنتت به پنهای صورت لبخند زدم...بخدا وجود کسایی مثل شما برا این دنیای مجازی بی در و پیکر غنیمته!

خیلی خیلی امیدوارم که دوسشون داشته باشی...آخرسر بهم بگو نظرت چیه تا ببینم چقدر نظراتمون شبیه یا متفاوتن:)
چه عالی، خواهش می کنم. ان شاالله ک بالاخره موفق بشی و از این تخفیفای خوشمزه استفاده کنی ! :دی
پاسخ:
انشالله:)
توی تلگرام ازطریق این ربات میتونی بفهمی کدوم کتابفروشیای شهرتون تخفیف رو داره.
@ketabgardi_bot
تو قسمت کتابفروشی های اطراف من، هرکتاب فروشی رو ک معرفی کرد، عضو طرحن ❤
پاسخ:
بازم ممنونم ازت:))
چندتا آدرس نزدیک خونه مون پیدا کردم باهاش:)
سلام:) 
دیروز دیدم که طرح پاییزه کتاب شروع شده که 2 درصد تخفیف دارن کتابا،گفتم به شمام بگم بالاخره شما کتابای خوب معرفی می کنید ما هم باید جبران کنیم *_*
خودم که فک نمیکنیم بتون ازش استفاده کنم.اها کتاب فروشی باید عضو طرح باشن و اینکه تا22آذره این طرح.
پاسخ:
سلام و ممنون:)
یکی دیگه از دوستان هم بهم گفت،امروز رفتم شهرکتاب، کتاب بخرم بهم گفتن نه ما همچین تخفیفی نداریم:(
شانس من بوده انگار...
کتاب "بادباک باز" رو طبق توصیه ای ک اینجا نوشته بودی خریدم، و تازه امروز شروع کردم ب خوندنش! با وجود اینکه تازه اول کتابم اما باید بگم ک خیلی جذابه! و مرسی از تو بابت معرفیش! 🍃🌼
پاسخ:
چه خوب...آفرین:))
توضیحات درباره یِ کتابا هم کوتاهِ هم جالب برایِ همین ترغیب شدم معرفی کوتاهی درباره قبل ترها هم بخونم
مرسی بخاطر پاسخ گویی گلسا جون
پاسخ:
خوشحالم دوست داشتین:)
البته از اول همینطوری بوده.... ! از 14شروع شده کتابایی ک پارسال خوندی.
پاسخ:
اوهوم نگاه کردم...درستش از همون14هست.
طبق کامنت قبلی برای منم همینه. از شماره 14هست... کتاب بچه های امروز معرکه اند.
پاسخ:
آخ اشتباه کردم...اره کلا از14شروع میشه چون من پارسال از اول سال عکس کتابامو نذاشتم و 13تا کتاب قبلش خونده بودم...
تا 14 نشون میده قبلیا رو نمی بینم :دی
نمیدونم اشکال از مرورگره یا چی
پاسخ:
اره حواسم نبود...پارسال اولین بار که کتابدونی رو راه انداختم 13تا کتاب قبلش تو اون سال خونده بودم و از کتاب چهاردهم شروع به انتشارشون کردم.

ببخشید که اطلاعات اشتباه دادم:)
خدا قوت و خسته نباشید بابت تموم کردن کلیدر! 😊😁
منم می خونم حتما، اما امسال نمی تونم. شاید سال بعد...
پاسخ:
سپاس;))

انشالله...هرچیزی به موقع!!!
کتابایِ اولی کجا میره ؟؟ دوست داشتم کتابای قبلتر رو هم ببینم :(
پاسخ:
پایین همون لیست دیگه...
سلام گلسا خانم 
خوب هستین 
من یه سوال داشتم و جواب این سوال برام خیلی مهمه 
چرا باید کتاب بخونیم.(منظور همین کتاباس نه کتابای درسی اینا)
فایدش چیه. 
مثلا میشه به جای کتاب خوندن ادم بره بگرده بخنده مسافرت کنه کلی جا ببینه 
من احساس میکنم اونایی که کتاب زیاد میخونن (نه اونایی وانمود به کتابخوانی میکنن)ادمای درون گرا و غمگینی میشن
چون باز احساس میکنم نویسنده های کتابای خوب ادمای عمیقی بودن و نوشته هاشون در طرفی که میخونه همینو القا میکنه. نمیدونم منظورمو رسوندم کتاباشون سنگینه.عمیقه. 
و برام خیلی جالبه بدونم کتاب خوندن چه مزیتی میتونه برای یه شخص که نهایت 60.70 سال عمر میکنه داشته باشه.
من صرفا سوال میپرسم. خودمم علاقه به کتاب خوندن دارم. ولی بعضا میگم خب میشه وقت اینو که کتاب بخونیم بذاریم بریم بگردیم مثلا.. 
مثلا بالا شما درر مورد کلیدر نوشتین بین کتاباش باید یه کتاب دیگه ای خوند تا خسته نشد مگه اجباری هست که همشو باید خوند.چرا یه کتاب باید اصلا خسته کننده باشه 
مگه کتابو برا اوقات فراغتمون نمیخونیم.نمیخونیم مگه لذت ببریم 
یا سوالمو اینجوری مطرح کنم فرق گلسای بعد کتاب خون با گلسا ی قبل کتاب خون چیه. 
که جواب بدین منو خیلی خوشحال میکنین. ❤
پاسخ:
سلام.
میگن کسی که کتاب نمیخونه یکبار زندگی میکنه ولی کسی که کتاب میخونه هزاران بار.
کتاب صرفا سرگرمی نیست و مایه ی پرورش روح،افزایش اطلاعات،افزایش دامنه ی واژگان هم هست.کسایی که کتاب میخونن بهتر میتونن تو یه جمع صحبت کنن.
و اینکه کتاب خوندن با مسافرت رفتن منافاتی نداره و قرار نیست یکیش مانع اون یکی بشه.هر چیزی در جای خودش.
نگفتم که خوندن کلیدر برام عذاب آور بود.در مقایسه با باقی جلدهاش گفتم کمی خسته کننده میشد ولی بازهم برام جذاب بود و با علاقه میخوندم.
من هیچوقت از روی بی میلی و اجبار کتاب نمیخونم.و به همین علت اگر خسته میشدم ازش فاصله میگرفتم و کتاب دیگه ای رو میخوندم ولی باز برمیگشتم بهش چون واقعا دوست داشتم بخونمش.

و اینکه امام علی میگن ارزش هرکس به"علم"اوست.و علم صرفا ریاضی و زیست نیست.منظور اطلاعات بالاست و کتاب قطعا یکی از بهترین راه ها برای رسیدن به علم هستن حتی اگر رمان باشن...
پر از نکات آموزشی هستن و بهترین معلم برای من بودن.
منتظر بودم واقعا که بیای و نظرت در مورد کلیدر رو بگی، چقدر مشتاق خوندنش شدم :-)
پاسخ:
تو ویکیپدیا هم در موردش بخون...
من که میگم هر ایرانی باید این کتاب رو بخونه:)
۰۲ آذر ۹۶ ، ۱۸:۴۸ std screening near me
این شرم است که شما یک دکمه اهدا ندارید! من قطعا به این وبلاگ برجسته اهدا می کنم!
من فکر میکنم در حال حاضر من برای نشانه گذاری کتاب و اضافه کردن خوراک RSS خود را به حل و فصل
حساب گوگل من من مشتاقانه منتظر بروز رسانی های جدید و جدید هستم
این وبسایت را با گروه فیس بوک به اشتراک می گذارم
به زودی گپ بزنید
باشه مرسی از راهنماییت 😍😘
پاسخ:
خواهش:)
کتاب "ملت عشق" رو خیلی وقت پیش گرفته بودم،اما هی فاصله افتاد بین خوندنش و طول کشید تا تموم بشه، اما خیلی دوستش داشتم و واقعا لذت بردم از همه ی 500صفحه اش. داستان در مورد مولانا و شمس تبریزی هستش. بی نظیر جذاب و دوست داشتنی، یه رمان عارفانه عاشقانه ی تاریخی.
سه گانه ی نادر ابراهیمی رو هم خریدم ک فعلا "بار دیگر شهری که دوستش داشتم" رو خوندم، که زیاد جذبم نکرد و دست و دلم نمی ره "یک عاشقانه ی آرام" و "چهل نامه ی کوتاه به همسرم" رو بخونم. خیلی پر از توصیفه و تا می آم هضمش کنم، جمله ی بعدی با توصیفات زیادش شروع می شه! نمی دونم چرا،اما خیلی برام جذاب نبود، هرچند که خوندنش دلنشین بود و خالی از لطف نبود !
یه سوال،من از بین این کتابای مطرح هیچکدومو نخوندم، مثل بیگانه،صدسال تنهایی،عقاید یک دلقک، و حتی کیمیاگر.تو خوندی؟ اگه خوندی میشه بگی کدوم رو بهتره برای شروع انتخاب کنم و بخرم و بخونم؟ ❤❤❤
پاسخ:
اینا بیشتر سلیقه ایه....مثلا من عاشق نثر پر از توصیف نادر ابراهیمی ام. 

عقاید یک دلقک برای من عالی بود.کیمیاگر رو خیلی دوست نداشتم(کلا قلم پائولو برام جذاب نیست).
صد سال تنهایی رو چندسال قبل خوندمش و هیچ درکش نکردم و باید دوباره بخونمش...
بیگانه رو نخوندم.
کتاب و کوهستان طنین انداخت از خالد حسینی هم خیلی جالبه چند بار خوندمش و واقعا از توانایی بالای خالد حسینی در قصه گویی لذت بردم داستانش درباره تاثیرات تصمیم ها و کار های ما بر نسل اینده است توصیه اش میکنم!
پاسخ:
ممنونم:)

کتاب عظر سنبل عطر کاج

از ان تیپ دخترها نباشید

زن زیادی

عقل واحساس ناقص خوندمش چون خسته کننده بود :|

شاد باش لعنتی

استخوان خوک ودستهای جذامی

زن بودن محشر است.(50دلیل برای محشر بودنش )

ازادی زنان

کتاب پیامبر دیوانه جبران خلیل جبران هم تا نصفه خوندم

ب کودکی ک هرگز زاده نشد (اوریانا فلاچی)

چون رود جاری باش پائولو کوئیلو

بیشعوری وشما از زندگی چه می خواهید(ی کتاب 20صفه ای اما خوب

و روی ماه خداوند راببوس


این کتاباییه ک خوندم :)

پاسخ:
آفرین خیلی خوبه:)

:) ممنون

میدونی راستش من ذاتا کتابخونی دوس داشتم اما وب تو واین کتابدونی جرقه ی شروعش بود کنکور و مدرسه باعث شده بود کتاب نخونم وگرنه از بچگی(دوران ابتدایی) عاشق کتاب بودم والان یه عالمشون رو هنوز دارم :)

پاسخ:
انشالله که بعد کنکور دوباره بهش برمیگردی:)


خوشحالم این تابستونو بالای 10تا کتاب خوندم :)  وسعی کردم براش چون اوایل ب کتابایی برمیخوردم ک دوسشون نداشتم و داشتم سرد میشدم اما اوضاع بهتر شد

بنظرم امار خوبی بود:))

پاسخ:
عالیه:)
البته از این به بعد دیگه بچسب به کنکور...انشالله از تابستان آینده به بعد جبران میکنی:)
راستی در مورد ناطور دشت به نظرم شاید وقت خواندنش نبوده. من یادمه این کتاب رو در نوجوانی یعنی حدود ۱۶ یا ۱۷ سال پیش خواندمش و اون دوران خیلی درگیری های ذهنیم با هولدن مشابه بود و با همه ی تلخی کتاب خیلی حالم رو خوب کرد.
یه چیز دیگه یادم اومد نمیدونم کتابهای کریستیان بوبن رو خوانده اید یا نه. به نظرم ارزش خواندن دارند خصوصا زن آینده و دیوانه وار که من عاشقشون بودم.البته حتما مترجم خوبش رو پیدا کنید.
پاسخ:
آره اینُ از خیلیا شنیدم...احتمالا یه علت اینکه ازش لذت نبردم همین عدم درک دغدغه های شخصیت اصلی بود و یکی هم اینکه ترجمه اش اصلا خوب نبود...

نه راستش نخوندم متاسفانه, اما بهم پیشنهاد شده...ممنونم ازت،حتما میذارم تو لیستم:))
سلام.
هم وبتون عالیه هم کتابدونی.
حالا که بخش روان هستید پیشنهاد من کتابهای اروین یالوم و دختر پرتغالی است. البته شاید هم خوانده باشید. 
براتون شادترین لحظات رو آرزو می کنم.

پاسخ:
سلام،شما لطف داری:)
روم سیاه،دخترپرتغالی رو به یه نفر هدیه دادم اما خودم هنوز نخوندمش:(

مرسی،من کلا خوشحال میشم کسی بهم کتاب پیشنهاد کنه:)
این کتاب من تروریست نیستم رو یکی از عزیزان که از بلاد کفر آمده بود برای خودش خریده بود و خوانده بود و وقتی  داشت میرفت به چمدونش جا نداشت بخشید به من و من هم از روی اسم وقیافه کتاب که به دلم ننشسته بود قضاوت کردم و فک کرذم از این کتاب های چیپی هست که کلا یه بار منتشر میشن ول میشن وخلاصه گذاشتمش تو انباری و راستش الان تعجب کردم اینجا دیدمش! یعی برم درش بیارم؟ ارزش خوندن داره؟ جالبه؟
پاسخ:
کتاب من چاپ سومشه.
طبیعیه که تو آمریکا خیلی پر فروش نباشه چون نویسته اش اولا اصلا نویسنده نیست که کسی منتظر چاپ کتاباش باشه و از طرفی اصلا امریکایی نیست...
بنظرم خوندنش خالی از لطف نیست واقعا...من دوسش داشتم و دیدم نسبت به زندگی تو یه کشور غریب تا حدی عوض شد.بعضی جاهاش هم خندیدم خب.
از طرفی چون زبون ساده ای داره زود هم خونده میشه.
بخونش و توهم نظرتُ بگو:)
اولین حضورمو اینجا اعلام میکنم😊😊
من هزار خورشید تابان رو خیلی دوست داشتم و با شخصیتاش ارتباط برقرار کردم.خیلی خوب درکش کردم مخصوصا چون به فرهنگ ما نزدیک بود.من زبان اصل کتاب که انگلیسی بود رو خوندم و به نظرم اگه زبان اصل این کتاب یا یه ترجمه ی خوب رو میخوندید حسابی دوستش داشتید.
پاسخ:
به به و البته سلام:))

آره با توجه به سبک نگارشی که تو بادبادک باز از خالدحسینی دیدم خودم متوجه شدم اشکال هزارخورشید تابان از ترجمه ست وگرنه قلم یه نویسنده یکباره انقدر افت نمیکنه...
متاسفانه این مشکل ترجمه ی بد رو خیلی از کتابای خارجی دارن...
دختری در قطار رو من هم خریدم هنوز نرفتم سراغش . هزار خورشید تابان هم به خاطر بادبادک باز خریدم تو نوبت خواده شدن هست :) کلیدرم با دیدن پستت تصمیم گرفتم از شوهر عمم هوشگ خان کش برم :)))
پاسخ:
اولی رو که عاشقش شدم...
دومی دوسش داشتم ولی نه خیلی زیاد...
کلیدر بنظرم در نوع خودش بینظیره.بنظرم هر فارسی زبانی باید بخوندش...تنها مساله حجم خیلی زیادش هست که باید خیلی صبور باشی:)
توصیفت در مورد کلیدر شگفت زده ام کرد
در دو راهی استارتش قرار گرفتم
از طرفی خیلییییی طولانییی یه 
پاسخ:
نثر اصیل فارسی داره و در عین زیبایی نیاز به حوصله داره.
من بین هر دوجلد کلیدر یه کتاب دیگه میخونم که خسته نشم.
درکل خیلی دوسش دارم منتها فقط به کسایی توصیه اش میکنم که عاشق سبک دولت آبادی باشن.اگه اینجوری باشی حتما ازش لذت میبری.
من الان جلد ششم هستم.
سلام....
من هزار خورشید تابان رو تموم کردم و واقعا زجر کشیدم:(حتی تو خواب هم ولم نمیکردن:/
 شما وقتی می خونیدنش حالتون بد نمیشد؟!
من بادبادک باز رو هم قبلش خوندم......خدایی خیلی گناه دارن:(

پاسخ:
سلام.
بادبادک باز منُ خیلی خیلی تکون داد و به حدی عصبی شدم که وسطای کتاب رهاش کردم و مدتها بعد دوباره شروعش کردم.اما این یکی در اون حد باهاش ارتباط برقرار نکردم ولی خب درهرصورت غمگین بود...
گلی جان میگم کتاب های فلسفی دوس داری؟؟تحلیل زندگی ک ماتوشیم واگه ازاین دست رمانهاخوشت میاد دوتا کتاب روبهت معرفی میکنم...البته شایدخونده باشی...
یکی کتاب دمیان ازهرمان هسه است...یه داستان درموردیه پسرجوون واینکه زندگی روی شر وخیرداره وخیلی راهنماست درزمینه زندگی
دومی هم بارزندگی.ازکوندراست..ک الان وسطاشم...یه تحلیل خوشگل اززندگی وهمه ی اتفاقات کاملااتفاقی ک دست به دست هم میدن وزندگیمونو متحول میکنن رمان جالبیه...
اگ ازاین دست کتابهابازم میشناسی ک به بهتر پی بردن به زندگی کمک میکنه میشه چندتامعرفی کنی،؟مرسی.راستش خوشحالم میبینم انقدربه کتاب علاقمندی...بنظرم تنهامسکن حداقل برای من کتابه..خیلی به روح وجسمم ارامش میده
پاسخ:
من حتی اگه یکدونه از کتابهایی که بهم معرفی میشه رو نخونم هم باز از شنیدن پیشنهاد کتاب خوشحال میشم...
راستش زیاد در این مورد نخوندم اما حتما امتحانش میکنم ببینم چطوره
مرسی ازت:))
کتاب ملت عشق رو خوندی? من امروز خریدمش... خواستم اگه خوندیش نظرت رو بدونم 😍🙏
پاسخ:
نه ولی نقد و تعریف زیاد ازش شنیدم.
سلام:)
چن باری دیدم نوشته بودین ماهم کتاب معرفی کنیم. کتاب "من زنده ام"از نظر من خوب بود البته من هنوز همشو نخوندم :)با اینکه دوسالی میشه دارمش یعنی همون وقت که به عنوان کتاب مسابقه بود.
پاسخ:
سلام معصومه:)

خیلی خوشحالم که نوشتی...
سلام:)
در 18 سالگی پیتریازیس آلبا گرفتم نه ویتیلیگو و فهمیدم  هیچ کس نمیتونه خودشو جای بیماری تصور کنه مگر به بیماریش مبتلا بشه!(غلط بکنم بیماری از اینترنت تشخیص بدم من دیگه!)
به شکرانه اش رفتم و  کتاب برای رفع خستگی این آخر شب های تابستانِ ماقبل کنکور گرفتم!(لعنتی ها چقدر گرونند:/)
1.ناطور دشت رو با وجود توضیحاتتون خریدم  هر چند می خواستم انگلیسی بخونم اما  هر چی فکر می کردم دلم نمیخواست شعار بدم ولی خودم  حق ناشر خارجیُ نقض کنم  الان یادم اومد ترجمه ها هم همش بی کپی رایته و من چقدر خنگم://!
2.اما دومینش رمان منِ او رضا امیرخانی بود که خیلی ها تعریفشو می کردند و فروش فوق العاده ای داشته از سال نوشتنش تا حال و می گفتند با رمان ایرانی آشتی میده همه رو اما عقیدم اینه هر چی کتابی بیشتر معروفه مضخرف تره ولی در تورّق به شدت جالب اومد!و هم چنین نفحات نفتش!
3. عاشقانه آرام و چهل نامه رو به توصیه شما و به شدت فکر کنم دوستشون خواهم داشت!
5.دایی جان ناپلءون رو که دیدم تعریفشو کردید و البته به خاطر حاشیه هاش در مورد نویسندش!
6.و به مناسبت تولد شریعتی چندی از کتاب هاشون رو شاید جالب باشه بعضی نویسنده ها رو گاهی تخصصی بخونیم و بتونیم  بشناسیمشون و نظر بدیم دربارشون!
7.و احتمالا دلیل  خرید هام  ''نامه به کودکی که هرگز زاده نشد'' از اوریانا فالاچی 
8.رمان من پیش از تو جدیدا خیلی همه گیر شده و من هم دوستش داشتم حالا ''من پس از تو''رو ببینیم جوجو مویز چه کرده!
نمیشه در مورد کتاب رتبه بندی انجام داد اما به نظرتون می تونید 10 تا کتاب برتون رو که دوستش داشتید معلوم کنید:)؟
''یکی بگه اول اینا رو بخون بعد نظر بخواه'' پیشاپیش از گفتن این جمله جلوگیری می کنم.
پاسخ:
سلام،چه خوب....

راستش من ده کتاب برتر ندارم اصلا.یعنی وقتی به کتابخونه ام نگاه میکنم همچین لیستی پیدا نمیکنم چون بنظرم هیچوقت دنبال کتاب فوق العاده نبودم و حتی برترین کتابهای دنیا هم برام مثل بقیه بودن...من موقع خوندن همه شون لذت بردم و همین کافیه.ولی کلا کتابهای طنز رو ترجیح میدم.
اما مجموعه ی آتش بدون دود و کلیدر اثر هنری هستن و نوشتن شون از هرکسی برنمیاد....
مرسی گلم با تاخیر خخخ
این کتاب جدیدت هم فک کنم خوب باشه ;-) 💜
پاسخ:
آره کتاب قشنگی بود:)
عزیزم برا تولد دوست صمیمی نه معمولی خخخخ میخوام کتاب هدیه بگیرم اما سلیقشو نمیدونم تو چی پیشنهاد میدی؟؟؟
و بین اینا کدوم ؟؟
زندگی در پیش رو/ مگر تو مملکت شما خر نیس/عاشقانه ارام 
واقعا سردرگمم دلم میخواد وقتی خوندش واقعا حال کنه

پاسخ:
اگه آدم اهل کتابی باشه حتما از زندگی در پیش رو خوشش میاد.
ولی من معمولا واسه کسی که سلیقه شُ نمیدونم،چهار جلد کتاب قصه های امیرعلی،از امیرعلی نبویان رو پیشنهاد میکنم.
انقد بامزه هستن که بنظرم با هر سلیقه ای جور میان.
خیلی خیلی ممنون 💙
پاسخ:
:(
یه سوالی من همش خواستم بپرسم ... سوالم اینه ک کدوم کتاب دکتر شریعتی خیلی روت تاثیر داشته گلسا جان? و دیدم ک نوشتی نماز خون شدی با خوندن کتاباش... خیلی دوست دارم بدونم کدوم کتاب بوده ک تونسته روت تاثیر بذاره...شاید روی منم تاثیر خوبی بذاره:) و اینکه ابن قسمتش شخصیه اگه دوس نداشتی جواب نده،بعدازاینکه نماز خون شدی هنوزم نماز میخونی?! من با نماز خیلی دست ب گریبانم...خیلی... یه روز میخونم یه روز نه! دوست ندارم از سر وظیفه باشه فقط!:( دوست دارم با عشق باشه..خدایی ک تو ذهنم شکل گرفته بیشتر خدای عادله تا خدای مهربون... و دوس دارم یه چیزی این طرز فکرمو یه کم متفاوت کنه !
پاسخ:
یک کتاب خاص نبوده.مجموعه کتابهایی که ازشون خوندم و نگاه عاشقانه شون به دین و ائمه روم اثر گذاشت.
کتابهای پدر مادر ما متهمیم_هبوط_حسین وارث آدم_بازگشت به خویشتن_خودسازی انقلابی_حج_ابوذر و...البته نثر شریعتی خاص و سخته.باید دل بدین تا بازده داشته باشه.
کتاب مارک و پلو عالیه و جناب منصورخان ضابطیان عالی تر تر..این کتاب وقتی به دستم که حال روحی چندان مساعدی نداشتم و تو اون دوران حکم یه مسکن رو برام داشت
پاسخ:
آره واقعا...ضابطیان جزو کیس های من واسه ازدواجه اصلا:))
سلام گلسای عزیز. چون گفته بودی راجع به کتابایی که میخونیم بنویسیم، منم برات می نویسم. من از ابتدای امسال کتابهای بادبادک باز، زندگی در پیش رو، عشق در سالهای وبا، هزار خورشید تابان، سووشون، بدون اضافه وزن که همشون رو دوست داشتم. الان هم در حال خوندن بارون درخت نشین و سه گانه نیویورک و راز مرد گوشه گیر هستم. راستی به پیشنهاد شما هم کتاب آتش بدون دود و بچه های امروز معرکه اند رو از نمایشگاه خریدم و در حال حاضر کلی کتاب نخونده دارم.
در ضمن راجع به ترجمه های مختلف میخواستم بگم منم چندباری با ترجمه بد از یک کتاب بدم اومده و با ترجمه خوب عاشقش شدم. واسه همین همیشه قبل از خرید کتاب بهترین ترجمه ممکن رو با سرچ پیدا می کنم و می خرم.
ببخشید طولانی شد.
پاسخ:
سلام و ممنون:))
از کتابهایی که نوشتین همه رو به جز هزارخورشیدتابان خوندم.این کتاب هم خریدم اما هنوز نوبت بهش نرسیده که بخونمش.
سووشون هم نخوندم اما باتوجه به اینکه من داستانهای ایرانی رو خیلی دوست دارم(مثل کلیدر که عاشقش شدم)احتمالا ازش خیلی خوشم بیاد.باید بخونمش.

متاسفانه من این کتابا رو سفارش دادم کس دیگه ای برام خرید و ایشون اصلا به ترجمه دقت نکرده بود و باعث شد دوتا کتاب خوبُ با ترجمه ی بد بخونم:(

+همیشه کتابای خوبی که میخونین رو به منم بگین.هیچ کاری قشنگتر از این نیست:)
یکی از کتابایی ک من خیلییی دوست داشتم کتاب "شما که غریبه نیستید" هوشنگ مرادی کرمانی. 2-3سال پیش خوندمش،زندگی نامه ی خودش هست (البته از بچگی تا ابتدای جوانی) و سختی هایی ک کشیده. خیلی دوست دارم کتابو..زبان روان و ساده ای داره.خیلی خوبه..شاید مطابق سلیقه ات باشه،شاید هم نه! "من پیش از تو" هم رمان جالبیه...اما اونقدری عالی نیس ک عاشقش باشم! یه کتاب هم ک اصلا دوسش ندارم معرفی میکنم :سمفونی مردگان...چنددد بار تا وسطاش رفتمو از اول شروع کردم..اما نتونستم دوسش داشته باشم!ولی قصد دارم از تابستون حتما یه بار تا آخر بخونمش..جو و فضای غمزده و سردی ک توی کتاب هست با به یاد آوردن اسمش واسم تداعی میشه:) اما هیچوقت تا اخر نخوندمش.شدیدا هم قصد دارم امسال کلیییی کتاب بخونم.اما بعد از درس و از تابستون :) "این کامنت طولانی پیرو پست آخرت بود 💕
پاسخ:
مرسی که نوشتی.
متاسفانه با کمال خجالت باید بگم از مرادی کرمانی هنوز کتابی نخوندم و حتما بعد تموم شدن کتابهای نخونده ام ازش میخونم.
عباس معروفی هم که عشق منه و ازش تماما مخصوص و سال بلوا رو خوندم که دومی عالی بود و کتاب بعدی که ازش خواهم خوند همین سمفونی مردگانه.باید ببینم نظر من درموردش چیه.
چه کتاب خوبی گرفتید دستتون. عالیه!
پاسخ:
تمومش کردم ولی هنوز وقت نکردم نظرمُ بنویسم...باهاتون موافقم.کتابی بود که حرفی واسه ی گفتن داشت واقعا!!!
من تازگی ها دارم یک عاشقانه آرام رو میخونم حق با توئه گلسا جان باید شاعر میشد :)
پاسخ:
دیدی?دیدی?:))
مردی در تبعید ابدی رو خوندی؟ چون از کتابای نادر ابراهیمی خوشت مییاد، اگه نخوندیش حتمن بخون ;)
پاسخ:
نه هنوز،ایشون کلی کتاب داره که تو صف انتظار هستن...مرسی:))
فعلا ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد رو میخونم :)
کم هر شب ۱۰ صفحه.
ولی به خودم قول دادم تابستون خیلی بیشتر بخونم :))
پاسخ:
همینم عالیه...اینکه آدم تلاش کنه یه فرصت حتی کم رو به کتاب اختصاص بده خیلی خوبه:)
چه خوبه اینجا گلسا! 
یک سری از کتاب ها رو خونده بودم ولی یک سری دیگه هم رفتن توی لیستم! ؛)
پاسخ:
خیلی خوشحالم:))
داشتم کتابدونی رو میخوندم ک یه لحظه یه چیزی توجهمو جلب کرد.عزیزم تو خط اخر معرفی کتاب یک مرد، سال95 نوشتی ب جای 96.دوس داشتی اصلاحش کن. ضمنا یه سوال دارم.کدوم یکی از این کتابا رو برای هدیه دادن ب کسی ک اصلا سلیقه ی کتاب خونیش رو نمیدونم پیشنهاد میکنی؟! و هرچیزی معرفی کردی ممنون میشم حدود قیمتشم بگی.این فردی ک میگم دوستمه و میخوام برای اولین بار بهش هدیه بدمو اصلا سلیقه ی کتابشو نمیدونم.یه دختر20ساله ی نسبتا شاد... درهمین حد میتونم مشخصاتشو بگم:)))
پاسخ:
ممنونم،اصلاحش میکنم:)

من خودم به کتابهای طنز و خنده دار بیشتر علاقه دارم و معمولا اونا رو پیشنهاد میکنم...مثل دایی جان ناپلئون که حدود30تومن هست...یاچهارجلد کتاب قصه های امیرعلی که بین30تا40هستن...اینا عالین.
سال بلوا قشنگه و زیر20تومن هست.کتابهای آناگاوالدا هم کلا قشنگن مثل:دوستش داشتم(کم حجم و ارزونه)،بیلی و...
زندگی در پیش رو هم خیلی خوبه و زیر20تومنه.
فعلا اینا تو ذهنمه...
متوجه شدم ،خیلی خوب متوجه شدم
خیلی ممنون بابت توضیحاتت گلسا جون
پاسخ:
:))
گلسا جون کتاباتو بر چه اساسی انتخاب میکنی ؟ از انستگرام یا اینترنت در انتخاب کتابات کمک میگیری؟توضیحاتت در مورد کتابا عالیه.ادمو مشتاق تر میکنه که هر چه زودتر تهیه کنه ممنون
پاسخ:
اوایلی که شروع میکنی مجبوری از سبک ها و نویسنده های مختلف بخونی تا بالاخره سبک و نویسنده های مورد علاقه تُ پیدا کنی.یعنی اوایل مجبوری با پیشنهادهای دیگران پیش بری و کم کم بفهمی از چی خوشت میاد یا نمیاد...
من الان یکسری نویسنده میشناسم که نوشته هاشونُ دوست داشتم پس اگر کتابی ازشون ببینم بدون تردید میخرم.یا مثلا میدونم که سبک رمانهای عاشقانه ی کلاسیک رو دوست ندارم و کمتر میرم طرفش.
یا میفهمم مثلا قلم آلبرکامو مورد علاقه ی من نیست پس احتمالا کمتر ازش میخونم.
اما خب گاهی کسایی که به سلیقه شون اعتماد دارم،توی اینستا کتابی رو معرفی میکنن و منم میخرمش....
ولی بیشتر اوقات کتابها منو انتخاب میکنن.یعنی میرم شهر کتاب یه کتاب خاصی رو بخرم ولی میون چرخ زدن هام به یه کتابی بر میخورم که اسمش منو جذب میکنه،چند صفحه شو همون جا میخونم و برام جالب میشه و میخرمش.
باید انقدر کتاب بخونی تا یاد بگیری چطور کتاب انتخاب کنی.و خب ممکنه اوایل انتخاب های غلط زیادی داشته باشی.
خوشحالم که مفید بوده عزیزم:))
احتمالا منم برم اتش بی دود رو بگیرم... ممنون از معرفیت :)

پاسخ:
من آخر جلد سه(کتاب اول)هستم و خیلی از خریدم راضی ام...امیدوارم تو هم دوسش داشته باشی:))
;)
گلسای عزیزم سلیقه کتابت حرف نداره نویسنده هایی که من عاشقشون نادر ابراهیمی عباس معروفی فالاچی.. و همینطور کتاب هایی مثل بادبادک باز .. شاید نزدیک به نصف این کتاب ها رو خونده بودم و اتفاقا در لیست خوبهای منم هستن. خوشحالم بابت کتابدونیت میتونم تو انتخاب کتاب های بیشتر ازش کمک بگیرم :)
پاسخ:
خیلی خوشحال شدم از این حرفت واقعا...دروغ چرا خیلی دلم میخواد کتابدونیم اقلا اگه شده واسه یه نفر مفید و انگیزه بخش برا کتاب خوندن باشه:))
خوشحالم که سلیقه هامون نزدیکه...پیشنهاد کتاب خوب هم داشتی تو همین کامنت دونی واسم بذار حتما استفاده میکنم.
سلام عزیزم
من کتاب سه شنبه ها با موری رو دانلود کردم ترجمه ی مهدی قرچه داغی، این ترجمه ی خوبیه؟ کتاب شما مترجمش کی بود؟ ممنونم که جوابمو بدین.
پاسخ:
سلام:))
مال من ترجمه ی ماندانا قهرمانلو بود و من راضی بودم،راستش با بقیه ی ترجمه هاش آشنایی ندارم...تو اینترنت سرچ کن ببین به نتیجه ای میرسی یا نه...
گلسا جون ممنون که این کتابا رو معرفی کردی. منم یه جورایی مرید کتابای دکتر شریعتی هستم و کتابهای مناسک حج، کویر و فاطمه فاطمه است رو خوندنشونو بهت پیشنهاد میکنم. از بین کتابهای نویسندگان دیگه خوندن کتاب وداع با اسلحه از همینگوی، رمان کوری، کتاب پرنده خارزار، ابله از داستایوفسکی، عشق سالهای وبا و صدسال تنهایی با ترجمه بهمن فرزانه، کتابهای من او و قیدار و بیوتن از رضا امیرخانی، بیگانه از آلبر کامو، عقاید یک دلقک و هزار خورشید تابان رو بهت توصیه میکنم.
پاسخ:
خواهش میکنم:)
من اکثر کتابهای شریعتی من جمله اینایی که گفتی رو تو نوجوونی خوندمشون:)

در مورد بقیه هم اکثرشونو خوندم و اونایی که نخوندم هم انشالله در آینده میرم سمتشون:))مرسی
منم یک مرد رو با ترجمه‌ی یغما  دارم. دو سه سالی از خریدنش می‌گذره :| 
پاسخ:
نخوندینش??
ای بابا خیلی خوبه،شروعش کنین:)
واییی خداااا سه شنبه ها با موری رو منم دیروز تموم کردممم
واقعا به همچین کتابی نیاز داشتم
اوف خیلی خوب بود
پاسخ:
امید بخش بود واقعا:))
پیج ketabdoni هم تو اینستا خیلی خوبه.گفتم شاید ندونی و بهت معرفیش کنم...البته یحتمل میدونستی خودت (^__^) 😅💙
پاسخ:
مرسی:))
ولی بله دنبالش میکنم;))
باد بادک باز
یک عاشقانه ی ارام
سال بلوا
مگه تو مملکت شما خر نیست
چهل نامه ی کوتاه به همسرم رو خوندم 
منم تو خونم یه کتابخونه دارم و هر کتابی که میخونم میگذارم تو قفسه های کتابخونم حس خیلی خوبی داره از کتاب نوشتن
پاسخ:
کتابخونه جذابترین جای هر خونه ای هست...من عاشقانه کتابخونه مو دوست دارم:))
یه کانالی بود تو تلگرام...هر شب یه نامه از این کتاب میذاشت..باحال بود :))
پاسخ:
چه خوب بود اگه میشنیدمش...دلچسب...
کاملن موافقم که ابراهیمی شاعرانه می نویسه. خیلی دلنشینه خوندنش. و البته «چهل نامه...» رو نخوندم هنوز...
پاسخ:
کتاب کم حجمیه...حتی اگه وقت ندارین بازهم میتونین خیلی راحت بخونیدش:)
چه جالب من همیشه فکر می کردم  کتابدونی جاکامنتی (!) نداره الان دیدم مال کل پست این پایینه 

پاسخ:
خب واسه اینه که تازه بازش کردم:))
راحت باش 😄😄
گرچه اگر با منم بودین همچین بی گدار هم نگفتین :))
پاسخ:
پس برو درستو بخون:))
این قسمت خیلی خوب هست :) 
لطفا باشه همیشه توی وبلاگ :)
پاسخ:
باش ولی تو اول برو درستو بخون!!!!!!
^_^
(بعدانوشت:من خیلی عذر میخوام چون شمارو بایکی دیگه از مهساهای اینجا اشتباه گرفتم).چشم حذفش نمیکنم و ممنون:))