گوشواره های گیلاس

گوشواره های گیلاس

پدر و مادرم نطفه ام را در بامداد یک روز پاییزی،زیر درخت گیلاس نوپایی بستند و نه ماه بعد،از آن نطفه دختری زاده شد با چشم هایی به طعم گیلاس،به رنگ تابستان و به عطر آفتاب.
رهگذر عزیز?بپا میان هیاهو و آشفتگی های ذهن تبدارم،قهوه ات سرد نشود!

................................
آدرس کوتاه شده برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/vFR4ly
................................
در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم.

عبرت از یک سال اخیر عجیب زندگیم...

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۳ ق.ظ

بیست و‌ شش هفت سال قبل این موقع مادرم برای تولد نوزادی که نمیدونست دختره یا پسر هیجان داشته و دل تو دلش نبوده هرچه زودتر این بار سنگین را زمین بذاره...داشتم با خودم فکر میکردم امسال هم دست سرنوشت این بوده که تولدم اینجا باشم،طرح،روستا و در کنار پرسنلی که لبخند به لبم میارن اما حالا که دقیق تر فکر میکنم باید اصلاح کنم معلوم نیست دست سرنوشت چه باشه و‌تا هفته ی آینده من کجای این دنیا باشم یا اصلا نباشم...

۹۹/۰۴/۰۵
life around me